سیره مدیریتی امام رضا(ع)
مطالعه در تاریخ زندگى بشر و روابط اجتماعى،
ضرورت این اصل را به اثبات مىرساند و مؤید این واقعیت است که اصل مدیریت
لازمه هر جامعه مىباشد و هرکجا افرادى جمع شدهاند تا زندگى خویش را بر
اساس همکارى و تعاون تکمیل کنند نیاز به مدیر در رأس برنامههاى آنان قرار
گرفته است و این ویژگى محور و موضوع حرکتها و تلاشهاى آنان بوده است، فضل
بن شاذان نیشابورى مىگوید درباره ضرورت مدیریت از امام رضا(ع) شنیدم که
فرمود:انّا لانجد فرقة من الفرق و لاملّة من الملل بقوا و عاشوا الّا بقیّم
و رئیس لما لابدّ لهم منه فى الامر الدین و الدنیا؛(3) به درستى که ما در
بررسى احوال بشر هیچ گروه و فرقهاى را نمىیابیم که در زندگى موفق و
پایدار باشد مگر بوجود سرپرستى که امور مادى و معنوى (دین و دنیاى) آنان را
مدیریت نماید، هیچ مکتبى به این روشنى اهمیت مدیریت و رهبرى را بیان نکرده
که سعادت و پایدارى یک ملت را در زندگى دنیوى و امور دینى مرهون آن بداند.
آن
حضرت در جاى دیگر در سخنى جالب، والى مسلمین و مدیر امت مسلمان را به ستون
خیمه تشبیه کرد و فرمودهاند: اما علمت انّ والى المسلمین مثل العمود فى
وسط الفسطاط من اراده اخذه؛(4) آیا نمىدانى که والى مسلمانان همچون ستون
میان خیمه است (که اولاً تمام بار سقف بر روى آن استوار است و ثانیاً مانند
نقطه مرکزى دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یکسان است) به طورى که هر کس در
هر زمان و از هر طرف که اراده کند به او دسترسى خواهد داشت.
امام
اگرچه شرط غلبه بر مشکلات را توفیق الهى مىداند ولى تأکید مىنماید این
باور کفایت نمىکند و باید مدیر براى حلّ دشوارىها تلاش کند:
من
سأل التوفیق و لم یجتهد فقد استهزء بنفسه؛(5) کسى که توفیق از خداوند
بخواهد ولى کوشش نکند(که برناهموارىها غلبه یابد) خود را مورد استهزاء
قرار داده است.